این مدت اصلا حالم خوب نبود
نقطه ضعف من خونوادمه؛ اگه ببینم برادرم یا خواهرم ناراحتی جدی دارن ؛ دیگه تا خودمو زیر فشار گریه و ناراحتی پیدا کنم یه مدت طول میکشه.
فعلا دکترای متفاوتی قطع امید کردن و دستور سقط دادن .
ولی سقط نکردن و سپردن به خدا اگه میخواد خودش تصمیم ماندن و رفتنش رو بگیره.
انشاا... هر چی خیره اتفاق بیفته .
وااای یلدا کلاساش آنلاین شده و امروز خیلی حرص خوردم
نیما نمیذاشت تکالیفشو انجام بده ؛ معلم پشت سر هم تکلیف میفرستاد و باید سریع انجام میدادن و عکس میفرستادن.
کلا صبح تا ظهر به این منوال گذشت
به خودم که اومدم ؛ دیدم وسط یه خونه داغون و بهم ریخته محاصره شدم.
چیه این آلودگی و آنلاین بودن درسها😑😬
بالاخره یه موسسه پیدا کردم برا منابع و آزمون های استخدامی آموزش و پرورش
از شما چه پنهون یه کوه جزوه پرینت گرفتم
و یه برنامه روزانه و تست شبانه برامون در نظر گرفته که والا اگه برا کنکور اینقدر میخوندم بدون شک جزو نفرات دو رقمی کنکور میبودم.
اصلا به برنامه نمیرسم ؛ هر چی میدوئم؛ میبینم بازم عقبم
گاهی ناامید میشم ؛ گاهی امیدوار
و دست و پا شکسته دارم ادامه میدم.
سعید هم امروز گفته : بیخیال شغل شو ؛ بشین 🏠
گفتم : ده ساله نزاشتی کاری انجام بدم ؛ لطفا بزار این ده سال رو خودم برا خودم تصمیم بگیرم.
من به کار احتیاج دارم. گفت: ماهی دو تومن بهت میدم ؛ بیخیال شغل و آزمون شو.
گفتم: هیهات من الذله
این ترم 8 تومن باید شهریه میدادم
آقا لطف کردن 3 تومن برام واریز کردن.
اصلا نمیتونم رو پول دادن سعید حساب باز کنم و اصلا حوصله اینو ندارم برا هر خرجی بگم پول واریز کن.
پس بهتره به فکر استخدامی باشم 🤦♀️🤷♀️🥱