یادداشت های یک زن خانه دار

یادداشت های یک زن خانه دار

حـرفهای در گوشی ، روزمـرگی ها ، یادداشت های یک زن خانه دار ، دغـدغـه های ذهنـی ،دنیـای زیبای مـن و....

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

یادداشت 23

چهارشنبه, ۶ آذر ۱۴۰۴، ۱۲:۴۹ ق.ظ

 

این مدت اصلا حالم خوب نبود

نقطه ضعف من خونوادمه؛ اگه ببینم برادرم یا خواهرم ناراحتی جدی دارن ؛ دیگه تا خودمو زیر فشار گریه و ناراحتی پیدا کنم یه مدت طول میکشه.

فعلا دکترای متفاوتی قطع امید کردن و دستور سقط دادن .

ولی سقط نکردن و سپردن به خدا اگه میخواد خودش تصمیم ماندن و رفتنش رو بگیره.

انشاا... هر چی خیره اتفاق بیفته .


وااای یلدا کلاساش آنلاین شده و امروز خیلی حرص خوردم

نیما نمیذاشت تکالیفشو انجام بده ؛ معلم پشت سر هم تکلیف میفرستاد و باید سریع انجام میدادن و عکس می‌فرستادن.

کلا صبح تا ظهر به این منوال گذشت

به خودم که اومدم ؛ دیدم وسط یه خونه داغون و بهم ریخته محاصره شدم.

چیه این آلودگی و آنلاین بودن درسها😑😬

 

بالاخره یه موسسه پیدا کردم برا منابع و آزمون های استخدامی آموزش و پرورش

از شما چه پنهون یه کوه جزوه پرینت گرفتم

و یه برنامه روزانه و تست شبانه برامون در نظر گرفته که والا اگه برا کنکور اینقدر میخوندم بدون شک جزو نفرات دو رقمی کنکور میبودم.

اصلا به برنامه نمیرسم ؛ هر چی میدوئم؛ میبینم بازم عقبم

گاهی ناامید میشم ؛ گاهی امیدوار

و دست و پا شکسته دارم ادامه میدم.

سعید هم امروز گفته : بیخیال شغل شو ؛ بشین 🏠

گفتم : ده ساله نزاشتی کاری انجام بدم ؛ لطفا بزار این ده سال رو خودم برا خودم تصمیم بگیرم.

من به کار احتیاج دارم. گفت: ماهی دو تومن بهت میدم ؛ بیخیال شغل و آزمون شو.

گفتم: هیهات من الذله

این ترم 8 تومن باید شهریه میدادم

آقا لطف کردن 3 تومن برام واریز کردن.

اصلا نمیتونم رو پول دادن سعید حساب باز کنم و اصلا حوصله اینو ندارم برا هر خرجی بگم پول واریز کن.

پس بهتره به فکر استخدامی باشم 🤦‍♀️🤷‍♀️🥱

  • سارا ...

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">